مرداد 92 - من روحانی هستم 2 ،بخش دوم ،بخش 2 ،قسمت دوم ،قسمت 2 ،فیلم ،کلیپ ، ent-Type" content="text/html; charset=utf-8" /> مرداد 92 - من روحانی هستم 2 ،بخش دوم ،بخش 2 ،قسمت دوم ،قسمت 2 ،فیلم ،کلیپ ، مرداد 92 - من روحانی هستم 2 ،بخش دوم ،بخش 2 ،قسمت دوم ،قسمت 2 ،فیلم ،کلیپ ، ent-Type" content="text/html; charset=utf-8" /> مرداد 92 - من روحانی هستم 2 ،بخش دوم ،بخش 2 ،قسمت دوم ،قسمت 2 ،فیلم ،کلیپ ، مرداد 92 - من روحانی هستم 2 ،بخش دوم ،بخش 2 ،قسمت دوم ،قسمت 2 ،فیلم ،کلیپ ،
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دل، سرچشمه حکمت و گوش، آبگیر آن است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
دکتر عباسی, حسن روحانی ، راه ، سامانه یکپارچه مدیریت آمار و برنامه ریزی , امور ایرانیان خاج از ، عدالت خواهان غرب گلستان ، بندرترکمن خون دل، خون دل بندرترکمن،روش ، عملی ، فرهنگی - مذهبی ، قتل فائز ،جزئیات قتل فائزه ،،شوهر سابق فائزه عامل قتل بود ! جزئی ، مردم ، مسئولین تداوم ، مسجد مکی زاهدان ، مطالبات ، مطالباتمردمی ، مقام معظم رهبری ، نظارت ، نیوز بندرترکمن ، P-o-r-nدانلود – دانلود فیلم – عکس – فیلم ایرانی – دانلود رایگان ، اخبار سیاسی و تحلیلی گلستان ، اخبارخبری تحلیلی اصفهان ،اخبارخبری تحلیلی استان فارس ،اخبارخبری ، اطلاع رسانی استانداری گلستان , استانداری گلستان , سایت استانداری ، اعضای کابینه دکتر حسن روحانی، اعضای کابینه روحانی مشخص شدند، ا ، ایگاه اطلاع رسانی استانداری گلستان , استانداری گلستان , سایت است ، برعملکرد ، پیگیری ، ترور ، حاج خدانظر براهویی ، حاج خدانظر شاگزهی ، داتلود ،فیلم ،انتقاد،دکتر عباسی, حسن روحانی ، دانلود , دانلود نرم افزار موبایل , سایت موبایل , ایرانسل , شرکت ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :10
بازدید دیروز :4
کل بازدید :39192
تعداد کل یاداشته ها : 31
103/2/1
12:5 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
من روحانی هستم 2 ،بخش دوم ،بخش 2 ،قسمت دوم ،قسمت 2 ،فیلم ،کلیپ ،[1]
اخبارخبری تحلیلی اصفهان ،اخبارخبری تحلیلی استان فارس ،اخبارخبری تحلیلی استان البرز ،اخبارخبری تحلیلی گیلان ،اخبارخبری تحلیلی آذربایجان شرقی ،اخبارخبری تحلیلی آذربایجان غریی ،اخبارخبری تحلیلی استان اردبیل ،اخبارخبری تحلیلی استان ایلام ،اخبارخبری تحلیلی استان بوشهر ،اخبارخبری تحلیلی استان تهران ،اخبارخبری تحلیلی استان سمنان ،اخبارخبری تحلیلی سیستان و بلوچستان،اخبارخ بری تحلیلی استان قم ،اخبارخبری تحلیلی چهار محال بختیاری ،اخبارخبری تحلیلی خراسان رضوی خراسان،اخبارخبر ی تحلیلی شمالی ،اخبارخبری تحلیلی خراسان جنوبی ،اخبارخبری تحلیلی خوزستان ،اخبارخبری تحلیلی کردستان ،اخبارخبری تحلیلی کهکیلویه بویراحمد ،اخبارخبری تحلیلی کرمانشاه ،اخبارخبری تحلیلی کرمان ،اخبارخبری تحلیلی استان گلستان ،اخبارخبری تحلیلی مازندران ،اخبارخبری تحلیلی استان مرکزی، اخبارخبری تحلیلی قزوین ،اخبارخبری تحلیلی زنجان ،اخبارخبری تحلیلی لرستان، اخبارخبری تحلیلی همدان ،اخبارخبری تحلیلی هرمزگان ،اخبارخبری تحلیلی یزد ،اخبارخبری تحلیلی سبزوار

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
مرداد 92[13] فروردین 92[5]

امام خامنه ای(حفظه الله تعالی):
بسیجی عدالت طلب است.

 عدالت طلبی فقط این نیست که انسان شعار عدالت طلبی بدهد؛نه، باید این را واقعا بخواهد.
عدالت طلبی به این نیست که انسان رودرروی کسی بایستد وبگوید تو عدالت طلب نیستی؛ نه این ساز وکار دارد.
باید جامعه به نقطه ای برسد که سیاست های عدالت طلبانه در آن طراحی شود و دستگاه اجرایی طوری باشد که سیاست های عدالت طلبانه فرصت عملیاتی شدن واجرایی شدن پیدا کند؛ والا خیلی سیاست های عدالت طلبانه هم مطرح می شود؛ اما ساز وکار، آدم ها، مهره ها، قلم به دست ها وامضاء کننده ها یا علاقه ندارند، یا اعتقاد ندارند، یا همت ندارند، یا حال وحوصله ندارند، یا از همان قبیل "برو بابا دلت خوشه" است؛ لذا کارها متوقف ولنگ می ماند؛ بنابراین آن جاها را باید اصلاح کرد.
برای رسیدن به هر آرزوی بزرگ وهر هدف والایی،ساز وکاری وجود دارد؛ این ساز وکار را باید جوان هوشمند فرزانه دانشجو پیدا کند.

قاموس عدالت ص 495 -5 تیرماه 84

 


  
  

«هنگامی که نامه مرا خواندی، ابن هرمه را... برکنار کرده و به مردم معرفی کن!‌ به زندانش افکن! آبرویش را بریز! به همه بخش‌های تابع اهواز بنویس که من چنین عقوبتی برای او معین کرده‌ام. مبادا در مجازات او غفلت یا کوتاهی کنی که نزد خدا خوار می‌شوی و من به زشت ترین صورت ممکن، تو را از کار برکنار می کنم و خدا آن روز را نیاورد... شبها زندانیان را برای هواخوری به فضای باز بیاور جز ابن هرمه...» (دعائم الاسلام، جلد 2، ص532 ).

ابن هرمه چه کرده است که امیرالمؤمنین(ع) به رفاعه، حاکم اهواز چنین فرمان می‌دهد که او بی درنگ باید «بی‌آبرو» شود؟ همان مولای متقیان که حرمت آبروی مسلمان را بالاتر از حرمت کعبه می‌داند چنان بر بی آبرو شدن یک مجرم حکومتی اصرار دارد که حتی فرماندار اهواز را که مسئول اجرای حکم است «تهدید» می‌کند که اگر او را بی آبرو نکنی «من به زشت ترین صورت ممکن، تو را از کار برکنار می کنم».

او نه یاغی است و نه جانی، یعنی نه بر ضد حکومت قیام کرده، و نه جنایتی مرتکب شده است. او مسئول نظارت مالی بر بازار اهواز بوده که مرتکب تخلف مالی شده است.

شاید برخی نکته اساسی این فرمان امیرالمؤمنین را در جنبه ایجابی آن یعنی قاطعیتی ببینند که آن حضرت در بی آبرو کردن متخلف منسوب به حکومت به خرج داده است، به ویژه اینکه حضرت با پایین دانستن «آستانه جرم» منتظر نماند تا ابن هرمه نصف زمین‌های اهواز را چپاول کند و بعد عکس‌العمل نشان دهد. اما آنچه لااقل به همین اندازه مهم است و برای وضع اطلاع رسانی امروز کشور ما بسیار درس آموز، جنبه سلبی این حکم است، یعنی اینکه چرا حضرت برای مجازات وی دستور «محرمانه» صادر نکرد و چنین بر بی آبرو کردن وی تأکید ورزید؟

لااقل سه دلیل به ظاهر موجه، برای صرف نظر کردن از «معرفی» ابن هرمه متخلف وجود داشت:

1. خطا را ابن هرمه کرده است نه خانواده او. اگر آبروی ابن هرمه ریخته شود خانواده اش چگونه در میان مردم سربلند کنند؟ چرا پدر و مادر و زن و فرزند کودک یا نوجوانش باید تاوان تخلف او را بدهند؟

2. اگر ابن هرمه معرفی شود، برای همیشه بی آبرو شده و دیگر شانس بازگشت به جامعه از وی گرفته می‌شود و با این نوع مجازات، دیگر به دنبال اصلاح خود نخواهد رفت (تئوری «برچسب زدن» در جرم شناسی که از سال 1938 در غرب مطرح گردید.)

3. امروز مارقین و ناکثین و قاسطین هر روز در پی توطئه علیه حکومت هستند. اگر ابن هرمه که کارگزار حکومت اسلامی است به عنوان متخلف معرفی شود، دشمنان و منتقدین بهترین بهانه برای سوء استفاده و تبلیغ علیه حکومت را به چنگ می‌آورند؛ خواهند گفت: "ببینید علی هم عده‌ای متخلف را به دور خود جمع کرده است". ابن هرمه نباید معرفی شود زیرا خوراک تبلیغاتی برای دشمن فراهم شده و مردم به حکومت اسلامی بدبین می‌شوند و در نتیجه به تعبیر امروز، نظام «تضعیف» می‌شود. متخلف را باید تنبیه کرد ولی برای جلوگیری از سوء استفاده دشمن باید این کار را با یک دستور محرمانه انجام داد.
اما امیرالمؤمنین (ع) برای دلایلی از این دست ارزشی قائل نشد.

از میان این سه دلیل، دلیل سوم که «برای حفظ آبروی نظام و جلوگیری از تضعیف آن، متخلفان حکومتی نباید معرفی شوند» بیت الغزلی است که سالها در کشور ما تکرار شده است. این دلیل که نه انقلابیون، نه بی تفاوتان و نه ضد انقلاب را قانع می‌کند بسیاری از دوستداران انقلاب را نسبت به انقلاب بی تفاوت، و برخی بی تفاوتان را ضد انقلاب کرده و بهترین ابزار تبلیغ علیه مسئولان را برای ضد انقلاب فراهم آورده است. این مقاله کاوشی است درباره این بیت الغزل و به تعبیر بهتر «مصیبت عظما»ی انقلاب، که هر مدافع انقلاب را در مقابل انتقاداتی از این نوع، خلع سلاح کرده است. (نظر به فضای محدود این مقاله، به دلیل اول و دوم در مقاله بعدی اشاره خواهد شد.)

در مقاله قبل گفتیم که بدون اصلاح نظام اطلاع رسانی، ایران گلستان شدنی نیست و نظام اطلاع رسانی فعلی ما لااقل شش پیشفرض دارد که آثار زیانبار پیشفرض اول (توجه به امور کلان و غفلت از حال افراد) توضیح داده شد. حال می‌خواهم به ارزیابی پیشفرض دوم نظام اطلاع رسانی یا خبری یعنی اینکه «معرفی متخلف وابسته به حکومت، مردم را به نظام بدبین و حکومت را تضعیف می‌کند» و نیز پیامدهای ناگوار آن بپردازم و نشان دهم که این استدلال نه تنها با عقل و شرع و عدل نمی‌سازد بلکه به طور خاص با مبانی تشیع در تضاد است.

معلوم نیست این اصل از کدام ناکجاآباد آمده است که به صرف آگاهی مردم نسبت به تخلف یک فرد منتسب به یک مجموعه، مردم به کل آن مجموعه بدبین شده و یا آن مجموعه تضعیف می‌شود؟

قرآن در آیه تطهیر، اهل بیت پیامبر (ص) را معصوم معرفی می‌کند. اما همین قرآن با صراحت از ضلالت و شقاوت کسانی از اهل بیت حضرت نوح(ع) و حضرت لوط (ع)، این دو پیامبر بزرگ یاد می‌کند. آیا قرآن باید خطای وابستگان خانوادگی نوح و لوط را پنهان می‌ساخت تا مردم به خاندان پیامبران و از جمله خاندان پیامبر اسلام بدبین نشوند؟! آیا چون همسر امام حسن (ع) قاتل از آب درآمده است، شیعیان به همه همسران ائمه اطهار (ع) بدبین شده‌اند؟!

کسانی مثل جعفر کذاب، هم نوه امام معصوم بودند، هم فرزند امام معصوم، هم برادر امام معصوم و هم عموی امام معصوم. این نشان می‌دهد که حتی زندگی با چند امام معصوم و تربیت شدن توسط امام معصوم هم ـ به دلیل عمل خود فرد ـ لزوما فرد را آدم نمی‌کند. آیا صرف حکم مسئولیت گرفتن در جمهوری اسلامی چنان معنویتی به یک فرد می‌بخشد که احتمال خطای او را صفر می‌کند تا جایی که در صورت معرفی او به عنوان متخلف،حیثیت و آبروی نظام اسلامی زیر سوال می‌رود؟

اگر کسی آشنایی مختصری با دیدگاه شیعه درباره «صحابه رسول خدا (ص)» داشته باشد، از فرض مورد بحث مبهوت می‌ماند. اهل سنت معتقدند همه اصحاب رسول خدا اهل بهشت و عادل هستند (ولو اینکه مثل خالد بن ولید پس از کشتن مالک بن نویره به دلیل واهی، در همان شب با همسر او ازدواج کرده باشد). شیعه با دلایل متقن اثبات می‌کند برخی از کسانی که سالها همراه پیامبر بوده و حتی در رکاب ایشان شمشیر زده‌اند، به خاطر عملکرد بعدی، نه تنها عادل نیستند بلکه چه بسا مستحق لعن هم باشند. آیا می‌شود گفت شیعه برای جلوگیری از تضعیف پیامبر باید دست از نظریه خود در باب عدالت صحابه بردارد؟!

حتی همان افرادی که شیعه شدیدا به اعمالشان انتقاد دارد، گاهی از طرف پیامبر به «مأموریت» هم فرستاده شدند. بنابراین حتی حکم مأموریت گرفتن از شخص پیامبر هم جلوی نقد شدید شیعه از یک فرد را نمی‌گیرد.

اما وقتی از «حکم مأموریت گرفتن از پیامبر» در آن زمان به «حکم مسئولیت گرفتن از حکومت اسلامی» در زمان خودمان می‌رسیم، گویی همه آن ملاکها یکسره فراموش می‌شود. ملاک، دیگر عمل فرد نیست بلکه انتساب و انتصاب است. نظام اطلاع رسانی ما جلوی انجام محاکمه علنی و یا رسوایی متخلف حکومتی، اعم از مأمور انتظامی، قاضی و مقامات پایین تر و بالاتر را می‌گیرد ولو آن فرد بزرگترین جرمها را مرتکب شده باشد.

من هر چه به ذهنم فشار می‌آورم، معنای این منطق را نمی‌فهمم. مگر نظام اسلامی با دادن حکم مسؤولیت به یک فرد، پیشاپیش عدم ارتکاب تخلف توسط او را تضمین کرده و اعلام کرده بود که تا پای جان برای اثبات عصمت آن فرد متخلف ایستاده است که رسیدگی علنی به تخلف او «لطمه به آبروی نظام» تلقی شود؟ وقتی نه تنها ابن هرمه که «منصوب با واسطه» قطب العارفین علی (ع) است، بلکه «منصوب مستقیم» امیرالمؤمنین (ع) یعنی عثمان بن حنیف ـ والی بصره ـ هم تخلف می‌کند، چرا مردم ما با آگاهی از تخلف یک فرد منتسب به جمهوری اسلامی به کل نظام بدبین شوند؟

آیا کسانی که امروز برای اولین بار داستان ابن هرمه را شنیدند به حکومت امیر المؤمنین(ع) و یا شخص ایشان بدبین شدند؟! اساسا یکی از دلایل عمده‌ای که حکومت پیامبر (ص) و علی (ع) «با آبروترین» حکومت‌ها نزد مردم ماست، این است که در «بی آبرو کردن متخلف حکومتی» ذره‌ای به خود تردید راه نمی‌دادند. آبروی یک نظام با پنهان سازی هویت متخلفین در معرض خطر قرار می‌گیرد نه با معرفی آنان.

چه بسا همان فرد متخلف در زمان انتصاب، فرد مهذب و لایقی بوده، اما بعدها به هر دلیل ـ ولو برای مدت کوتاه ـ بنده شیطان شده است. چرا چنین فردی حتی پس از اثبات جرم، یکدفعه چنان «عزیز عزیزان» می‌شود که نظام اسلامی حاضر است برای فاش نشدن پرونده او، به شبهه «اجرا نشدن عدالت» در حکومتی که بر استخوانهای صدها هزار شهید بنا شده دامن بزند.

حال بد نیست آنچه امیرالمؤمنین (ع) در مقابل یک تخلف مالی انجام داد با آنچه در نظام ما درباره تخلفات منتسبان به حکومت انجام می‌شود مقایسه کنیم.

خانم جوانی به تنهایی و بدون اطلاع شوهر به دادگاه رفته و با پرداخت رشوه و یک‌روزه حکم طلاق را از قاضی می‌گیرد. شوهر که تهیه کننده سینماست، بی خبر از همه جا پس از اطلاع از حکم به سراغ قاضی رفته و اعتراض می‌کند. این قاضی چه جوابی دارد؟ با اصرار بر حکم خود، شوهر را به دلیل واهی روانه زندان می‌کند! پس از تحقیقات معلوم می‌شود همین به اصطلاح قاضی قبلا" در استان دیگری مشغول قضاوت بوده و با دریافت خودرو «دوو» از خانواده یک قاچاقچی وی را با جعل سند آزاد کرده است. (اعتماد، چهارم اردیبهشت 1384).

اصل جرم در سال 82 واقع شده است. پس از دو سال پیگیری، مجازات اصلی این قاضی متخلف ـ غیر از چند هفته زندان ـ چه بوده است؟ «انفصال از خدمت».

آیا «انفصال از خدمت» مجازات عبرت انگیزی برای متخلفان آینده است؟ بله، اما برای روستای حداکثر سه هزار نفری که همه، قاضی متخلف را خواهند شناخت و کارگزاران حکومتی از قاضی و غیر قاضی، حساب کار خود را خواهند کرد. اما در کشور هفتاد میلیونی، بازدارندگی مجازات «انفصال از خدمت» چه در مورد قاضی و چه در مورد هر متخلف دیگری بسیار ناچیز است. این بازدارندگی به همان اندازه است که بگوییم چون ناظم یک مدرسه به چند دانش آموز نامنضبط در بجنورد اخم کرده است، دانش آموزان بندرعباس دیگر حساب کار خود را کرده‌اند!

آیا اگر همین قاضی یقین داشت که در صورت شکایت آن شوهر مظلوم، پس از اثبات جرم با تصویر در دستگاه اطلاع رسانی معرفی می‌شود اساسا چنین تخلفی به ذهنش خطور می‌کرد؟ فلسفه مجازات، غیر از تنبیه متخلف و تسلی خاطر مظلوم، بازدارندگی آن برای متخلفان بالقوه آینده است. «معرفی یک قاضی متخلف حتی بدون مجازات زندان»، تأثیرش در اصلاح دستگاه قضایی از «انفصال از خدمت هزار قاضی بدون اعلام نام آنان» بیشتر است. قاضی که می‌تواند با یک حکم میلیاردها تومان را جابجا کند، افراد را بالای دار فرستاده یا از آن رهایی بخشد، زندگیها را از هم بپاشد و در واقع جان و مال و ناموس مردم به او سپرده شده است، آیا مجازات اصلی او در صورت تخلف باید «انفصال از خدمت» باشد؟ جالب اینکه برخی از این انفصال‌ها چون موقت است پس از چند سال دوباره منجر به «اتصال» ـ البته در استان دیگری که از سوابقش خبر ندارند ـ می‌شود.

جامعه مورد نظر پیامبر(ص) ـ که بارها بر آن تأکید کرد ـ جامعه‌ای بود که در آن ضعیف بتواند «بدون لکنت» (غیر متتعتع) حقش را از قوی بگیرد،( لن تقدس امة لا یؤخذ للضعیف فیها حقه من القوی غیر متتعتع).پس صرف اینکه «ضعیف» بتواند حقش را از «قوی» بگیرد کافی نیست، بلکه باید بدون نگرانی و به آسانی حق خود را بگیرد. متأسفانه این اصلهای عجیب و غریب درباره آبروی نظام و تضعیف نظام، کار را به جایی رسانده که گاهی «قوی» هم نمی‌تواند از «قوی» حق را بگیرد. قوه قضائیه با این همه قدرت و تشکیلات، هنوز پس از سالها، توفیق نیافته است که حتی یک آقازاده یا مفسد اقتصادی دارای نفوذ سیاسی و یا یک مقام سیاسی، قضایی یا انتظامی متخلف را «محکوم و معرفی» کند.

بنای این انقلاب لااقل نزد شهید مطهری که افکارش را مبنای فکری نظام می‌دانیم این نبود. اوایل پیروزی انقلاب، شهید مطهری ـ که فقط هشتاد روز پس از آن زنده بود ـ مطلع شد که یک فرد کمیته‌ای با سو ء استفاده از سلاح خود مرتکب جرمی شده است. دقت کنید: در غوغا و آشفتگی اولین ماه پس از پیروزی انقلاب که بیش از یک هفته از تشکیل کمیته‌ها ـ که در آن زمان تنها امید برای حفظ نظم بود ـ نگذشته بود و سپاه هم هنوز تشکیل نشده بود. رئیس کمیته‌ها هم یکی از دوستان نزدیک شهید یعنی آیت الله مهدوی کنی بود و اتفاقا حکم ریاست ایشان نیز با پیشنهاد خود شهید مطهری از سوی امام (ره) و به خط استاد صادر شده بود.

اما شهید مطهری اصرار داشت که این فرد خاطی حتما «به نام مأمور کمیته و به طور علنی» محاکمه شود. این کار در ظاهر، تضعیف انقلابی بود که هنوز حتی به مرحله «جمهوری اسلامی» پا نگذاشته بود؛ اما در باطن، تضمینی بود بزرگ برای پیشگیری از تخلفات کوچک و بزرگ آتی.

مطهری می‌دانست که حکمتی است در فرمان امیرالمؤمنین (ع) به مالک اشتر درباره کارگزاران متخلف: «اگر یکی از آنان دستش را به خیانت آلوده ساخت... گریبانش را بگیر و به خاک مذلت و خواری اش بنشان. داغ خیانت را بر او بزن و قلاده بدنامی و ننگ را بر گردنش بیفکن» (نامه 53). (این نشان می‌دهد که نحوه برخورد امام با ابن هرمه، نه یک استثنا بلکه یک اصل ضروری در حکومت است).

شهید مطهری که در سال 58 اهمیت مساله آزادی در جمهوری اسلامی را مطرح کرد – امری که 18 سال بعد به طور جدی مطرح گردید – به خوبی می‌دانست که اگر قصه حفظ آبروی متخلف به خاطر آبروی انقلاب یا این دستگاه و آن دستگاه و این صنف و آن صنف باب شود در آینده کار بسیار مشکل خواهد شد.

حضرت امام (ص) گاهی حتی از یک کوتاهی که چه بسا تخلف هم نبود علنا با ذکر نام انتقاد می‌کرد. ایشان در سخنرانی خود در تابستان 1361 در حسینیه جماران – که مثل همه سخنان دیگر امام کلمه به کلمه اش توسط دوست و دشمن دنبال می‌شد ـ به طور علنی از برخی از اعضای شورای نگهبان و شورای عالی قضایی که ـ بعضا" منصوبان خود ایشان بودند ـ انتقاد کرد که چرا می‌خواهند مجددا" به حج بروند. آیا امام با این کار تضعیف نظام کرد؟! آیا تنها راه رساندن این تذکر به آن افراد رادیو و تلویزیون بود؟

متأسفانه امروز کار به جایی رسیده است که وقتی در مهرماه گذشته، یک خانم پزشک جوان ـ و از استعدادهای درخشان ـ که به همراه نامزدش در همدان به پارک رفته، دستگیر می‌شود و دو روز بعد جنازه اش از بازداشتگاه بیرون می‌آید، تقریبا همه دست اندرکاران حکومتی با سکوت خود نظام را تقویت! می‌کنند. هیچیک از آنان حتی در حد ابراز ناراحتی و یا دلجویی بازماندگان دم بر نمی‌آورد. فریادهای دادخواهی پدر زهرا، آقای بنی یعقوب نیز که زندانی سیاسی قبل از انقلاب بوده و سالها در شغل شریف پاسداری به این انقلاب خدمت کرده است به جایی نمی‌رسد.

آیا چشم امید این پدر در کشوری که سالهایش نام رسول الله(ص) و امیرالمؤمنین(ع) را یدک می‌کشد باید به سازمانهای بین المللی ای باشد که بسیاری از دست اندرکارانش به چشم تحقیر به احکام نورانی اسلام می‌نگرند؟ (پاسخگویی قوه قضائیه در مورد این پرونده مثل همه پرونده‌های دیگر مورد توجه مردم، این است که «در دست بررسی است و لذا اطلاعات بیشتری نمی‌توانیم بدهیم». این سخن در جای خود صحیح است ولی امید چندانی ایجاد نمی‌کند، زیرا در همه دنیا با توجه به مشخص بودن حجم و محتوای یک پرونده و تجربه قاضی، در کنار تأکید بر «در دست بررسی بودن» پرونده، از همان آغاز، تاریخ دقیقی ولو ده ماه دیگر به عنوان زمان اعلام نتیجه پرونده و معرفی مجرمان به آگاهی مردم می‌رسد).

بی تردید انتظار عده‌ای از من، به عنوان یک روحانی و فرزند یک شهید این است که برای به اصطلاح "حفظ آبروی نظام" در برابر پایمال شدن حق یک مظلوم و نیز لطمه‌های جبران ناپذیری که به خاطر حفظ منزلت چند متخلف بر نظام اسلامی وارد می‌آید سکوت پیشه کنم. ظاهرا" این افراد این جمله عمیق و صحیح حضرت امام (ره) را که «حفظ نظام از اوجب واجبات است» با اینکه «انتقاد علنی از هر ظلم و تخلفی که به نحوی به حکومت مربوط می‌شود حرام است» اشتباه گرفته‌اند. شاید کسانی که سکوت کرده و دعوت به سکوت هم می‌کنند و اعتراض به این ناعدالتیها را تضعیف نظام می‌دانند، قصد دارند همین توجیه را به عنوان عذر موجهی برای سکوت خود، به درگاه الهی در حضور انبیا و صدیقین و شهدا و صالحین در صحرای محشر هم عرضه کنند.

و باز این نوع سیاست اطلاع رسانی و در واقع لاپوشانی تخلفات متخلفین، اعم از روحانی و غیر روحانی، کار را به جایی رسانده است که عده‌ای از جوانان امروز به همه روحانیان از صدر تا ذیل و حتی درگذشتگانشان مثل شهید مطهری و علامه طباطبایی هم بدبین شده‌اند. از روحانیان، تنها عده بسیار قلیلی در پناه نظام اطلاع رسانی موجود، جرمهایی مرتکب شده و می‌شوند و حداکثر خلع لباس و یا منفصل از خدمت می‌شوند – اگر بشوند ـ اما تاوان آن فساد‌ها و چپاولها را باید آن طلبه‌ای بدهد که خود برایم می‌گفت وقتی با حال زار، دختر شش ماهه سرطانی اش را در خیابان‌های تهران در بغل گرفته و آدرس می‌پرسیده است عده‌ای حتی حاضر نبوده‌اند محل بیمارستان را به او نشان دهند. آبروی این صنف شریف که به نسبت، بیشترین شهید را به این انقلاب تقدیم کرده و بدون تردید بسیاری از آنان زیر فقر زندگی می‌کنند، فدای برخی سیاست‌های غلط و به ویژه سیاست‌های کنونی نظام اطلاع رسانی شده است. (به این قصه پر غصه که چرا عده‌ای به روحانیت چنین بدبین شده‌اند و چه باید کرد باید در فرصت دیگری پرداخت.)

و باز لاپوشانیها تحت لوای حفظ آبروی نظام و جلوگیری از تضعیف نظام، کار را به آنجا رسانده است که در میان دانشجویان، تشکلهایی صرفا" برای عدالتخواهی تشکیل شده است. روی آوردن به تشکلهای عدالتخواهی در داخل جمهوری اسلامی ـ که مبتکر طرح «مردم سالاری دینی» و به دنبال اجرای عدالت در جهان است ـ همانقدر شگفت انگیز و تأسف بار است که روزی در میان روحانیون هیئت نمازخوانان تشکیل شود.

اصرار امیرالمومنین (ع) بر معرفی متخلفان حکومتی از آن ویژگی‌های خاص حضرت نیست که بگوییم عدالت علی می‌خواهد و ما با عدالت و تقوای آن حضرت هزاران فرسنگ فاصله داریم. آنقدر فواید در معرفی متخلف حکومتی و آنقدر مضار در ترک آن هست که در دنیای امروز علیرغم اختلافات گوناگون در ساختار حکومتها به یک اصل تبدیل شده است.
شاید لازم نباشد این بار نیز طبق روال مقالات گذشته نمونه‌هایی از شرق و غرب عالم ـ این بار برای معرفی متخلفین حکومتی ـ آورده شود. هر هفته در اخبار صدا وسیما این داغ دل ـ با شنیدن اخباری از قبیل اینکه نخست وزیر، وزیر، قاضی، مقام ارشد پلیس و یا کشیش این کشور و آن کشور به خاطر تخلفات خود محکوم شدند ـ تازه می‌شود. اگر معرفی متخلفان باعث تضعیف یک نظام بود، نظام حکومتی ژاپن باید تاکنون چند بار از روی زمین محو شده بود.

به نظر نمی‌رسد انتظار مردم ایران برای اینکه فردی منتسب به نظام به خاطر جرم ارتکابی از قبیل فساد اقتصادی یا اخلاقی یا قضایی ـ و نه مشکل سیاسی ـ به محاکمه کشیده شده و معرفی شود پایانی داشته باشد. گویا مردم ما حق دارند تنها با نام و چهره متخلفان حکومتی در خارج از مرزهای ایران آشنا شوند و هرگز امیدوار به دیدن نظایر این تصاویر در کشور خود نباشند؛ تصاویری که مقامات مختلف از وزیر و قاضی و پلیس گرفته تا آقازادگان را در حال عذرخواهی و یا گریه درباره تخلفاتشان نشان می‌دهد.

در کشور ما هر از چند گاهی تخلف فردی منتسب به حکومت لو می‌رود. جرمها مختلف است اما ایران ما این ویژگی را دارد که مجرمینش ـ حتی پس از اثبات جرم ـ نام مشترک دارند: آقای چند نقطه! (آقای...). وقتی نامهای پنهان در زیر این نقطه‌ها برملا نمی‌شوند این نقطه‌ها تبدیل به لکه‌هایی می‌شود که بر دامن هر کسی که لباس خدمت به این نظام را به تن دارد می‌نشیند.

یک نکته را هم دلسوزانه به همه مسئولان عزیز یادآوری کنم. هر مسئولی که زیر مجموعه‌ای را هدایت می‌کند اگر گمان می‌کند که تنها با فرستادن بازرس محسوس و نامحسوس، مشغول اعمال بهترین نوع مدیریت بوده و بر آنچه در دستگاهش می‌گذرد اشراف دارد سخت در اشتباه است. ملاک اساسی این است که آیا افراد زیرمجموعه او به هنگام انجام تخلف از ریختن آبرویشان واهمه دارند یا نه؟ به عبارت دیگر آیا «جرأت بر انجام جرم» را با «معرفی متخلفین قبلی» به حداقل رسانده است یا خیر. اگر چنین نیست بداند احتمال اینکه داستانها حتی در همان سیستم‌های بازرسی و نظارتی در زیر گوشش در جریان باشد کم نیست.

در همه دستگاه‌ها به ویژه آنان که با جان و مال و ناموس و امنیت مردم سر و کار دارند اصل اساسی برای حفظ سلامت و گلستان شدن آن دستگاه این است که نباید "تخلف اثبات شده پنهان" وجود داشته باشد. اعتماد کامل به دستگاه قضایی و انتظامی و اقتصادی و امنیتی حاصل نمی‌شود مگر اینکه معرفی قاضی یا مأمور انتظامی یا هر کارگزار (با تخلفات معین) به صورت یک رویه درآید. در این صورت است که در مدت کوتاهی آمار تخلفات – کم باشد یا زیاد ـ به شدت کاهش می‌یابد. (البته من منکر نقش عظیم کنترل درونی از طریق تقوای الهی نیستم ولی این به تنهایی کافی نیست چنانکه توضیح آن در آینده خواهد آمد).

امیدوارم دوباره عده قلیلی از خوانندگان بدون دقت کافی در متن، به اشتباه نیفتند. در مقاله گذشته تأکید شد که «شرط» اساسی برای پیشرفت کشور، اصلاح نظام اطلاع رسانی است ولی برخی چنین فهمیدند که «مسبب» نابسامانی‌ها نظام اطلاع رسانی و یا مسئولان رسانه ملی هستند. در این مقاله هم در پی آن نبودم که چنین القا کنم که تخلفات مسئولین زیاد است. من هیچ مسئولیت سیاسی در این کشور نداشته و ندارم و طبعا به مطالب بولتنهای محرمانه دسترسی نداشته و از آمار واقعی بی اطلاعم. سخن در تعداد تخلفات نیست؛ سخن در این هم نیست که با تخلفات منتسبان به حکومت اساسا" برخورد نمی‌شود؛ نکته مورد نظر این است که پنهان کردن تخلف یک مسئول نه با دین می‌سازد، نه با مصلحت نظام و نه با پیشرفت کشور، و خسارتهای جبران ناپذیری بر اسلام و ایران و مردم وارد کرده و می‌کند.

البته رویه‌های نادرست اطلاع رسانی فقط مربوط به متخلفین حکومتی نیست. چنانکه در بخش دوم این مقالات (آیا مسئولان اخبار حوادث را نمی‌خوانند؟) توضیح داده شد متأسفانه متجاوزین به زنان و کودکان هم آبرویشان محترم است. طرفه آنکه حتی کسی که جرمش اساسا «بازی با آبروی دیگران» از طریق پخش فیلم خصوصی یا فیلم استخر بانوان است ـ که گاهی تا ابد روی اینترنت خواهد ماند ـ باز آبرویش محفوظ است و معرفی نمی‌شود!

نکات دیگری از این بحث یعنی مسأله «اطلاع‌رسانی و جایگاه آبروی متخلفان»، مثل خدمت سیاست‌های کنونی به پروژه‌های سیاه نمایی، به همراه مطالب دیگری از جمله اینکه چرا مولای متقیان ملاحظه آبروی خانواده ابن هرمه را نکرد و چرا رفاعه فرماندار اهواز را تهدید کرد ان شاءالله در نوشتار بعدی خواهد آمد (البته فرمان امام درباره مجازات ابن هرمه سه برابر متنی است که در ابتدا آورده شد که متأسفانه مجال طرح تمام آن نیست). خواهیم دید که چگونه می‌توان با تکیه بر عنصر آبرو از تخلفات پنهان برخی مسئولان و نیز تخلفات آشکار برخی افراد غیر حکومتی مثل محتکرین و مزاحمین خیابانی تا حد بسیار قابل توجهی جلوگیری کرده و کشور را رو به گلستان شدن سوق داد.

 

 


  
  

بسم الله الرحمن الرحیم

امام خامنه ای می فرمایند؛ کسانی با عدالت دشمند که نانشان در بی عدالتی است.

روز جمعه 28 تیرماه  چهار هزار اطلاعیه «نهضت عدالتخواهان ولایتمدار»، ساعاتی قبل از توزیع در بین نمازگزاران نمازجمعه شهر مقدس قم، به دستور دادستانی ویژه روحانیت قم، توقیف شده و طلبه سیرجانی برای ساعاتی بازداشت شد.

قابل ذکر است « نهضت عدالتخواهان ولایتمدار» آخرین اقدامی است که طلبه سیرجانی و سایر طلاب عدالتخواه درصدد راه اندازی آن هستند و قرار بود اولین اطلاعیه این نهضت عدالتخواهانه، در شهر مقدس قم پس از نمازجمعه این هفته توزیع گردد.

اما ساعاتی قبل از توزیع، افرادی که از طرف دادسرای ویژه روحانیت قم حکم داشتند به دفتر «فرزندان روح الله» که به عنوان دفتر مرکزی نهضت عدالتخواهان ولایتمدار معرفی شده است، مراجعه و ضمن توقیف این اطلاعیه ها، طلبه سیرجانی و دو تن از همراهانش به نام های حجت الاسلام موسی علی زاده معروف به طلبه عدالتخواه کلیبری و محسن شیرازی را به همراه خود بردند.


ماموران پس از حدود پنج ساعت، طلبه سیرجانی وهمراهانش را آزاد کرده اما اطلاعیه ها را همچنان در توقیف نگه داشتند!

سوالی که برای اذهان عمومی مطرح می شود این است که مگر محتوای این نامه چه بوده که آقایان وحشت کرده و در پی جلوگیری از توزیع آن بر آمدند؟!!

آیا جز این است که در این اطلاعیه افراد ناباب و نااهل مورد نقد قرار گرفته و سخنان امام خامنه ای در باب مطالبه عدالت بازخوانی شده است.

آیا با این برخورد نامناسب، دیگر می توان انگیزه ای برای کسانی که به دنبال ترویج دیدگاه ها و نظرات مقام عظمای ولایت و پیگیری مطالبات ایشان هستند متصور بود؟!!!

جمله ای از شهید آوینی نقل است که فرمود: در این مملکت همه آزادند غیر از حزب اللهی ها !


متن اطلاعیه "عدالتخواهان ولایتمدار" را در پایین بخوانید و خودتان درستی سخن شهید آوینی را مشاهده نمائید.

 


  
  

مدت زمانی هست که درد شدیدی خوابم  را از چشمانم ربوده و همچون سرطان مغزم را می خورد تمام نگرانی من بخاطر  این  میباشد که عده ای می خواهند تا لشکر سرافراز و ارتش مردمی وقدرتمند  یعنی بسیج  را به تدریج دچار مرگ تدریجی کنند و به خیال خام خودشان از بسیج فقط به فقط  نامی بماند و پوسته ای،.و بس! مگر میشود بسیجی باشد و تنها نمایشگاه دائمی در منطقه ترکمن صحرا ، که با مجوز مسئولین امر ساخته شده بود بعد از حدود دوسال فعالیت  فقط بخاطر انتقاد از تائید صلاحیت ، یکی از مسئولین که دارای سابقه روابط نامشروع  میباشد و بخاطر همین اتهام در ملئه  عام شلاق خورده بود - این نمایشگاه را با جوش دادن میله ببندند ؟ آری برادر ! فقط میخواهند از بسیج و بسیجی فقط یک نامی و یک پوسته ایی باقی بماند و بس!

گزارش بسته شدن تنها نمایشگاه دائمی شهدا بخاطر یک انتقاد را برای بار دوم در این پایگاه قرار می دهیم که شاید چشم یک بسیجی واقعی به این گزارش بربخورد و خواب را از او بگیرد!


نمایشگاه ساحلی دفاع مقدس به خاطر یک انتقاد تعطیل شد + عکس


 

 

گروه استان‌ها – گلستان: تنها نمایشگاه دفاع مقدس بندر ترکمن که در آن آثار، نشانه‌ها و وصایای شهیدان

که از جمله آنها لباس متبرک به خون یک شهید است، به نمایش درآمده، بعد از 8 ماه هنوز در حصر میله‌های آهنی است.

به گزارش رجانیوز، این نمایشگاه به عنوان اولین نمایشگاه شهیدان که با نام شلمچه بهمن‌ماه سال گذشته و بعد از برگزاری اولین یادواره شهدای دفاع مقدس بندر ترکمن در کنار ساحل این بندر آغاز به کار کرده بود، به بهانه‌های عجیب با آهن و میلگرد حصار کشی و راه ورودی به آن مسدود شد.

این نمایشگاه با تلاش و هزینه جانباز شیمیایی "محمد خادملو" تشکیل شده بود، جانبازی که که سال گذشته با پیگیری‌های او وضعیت اسفبار گلزار شهیدان آن منطقه به سامان رسیده بود، گلزار شهیدانی که در آن مزار شهدای عزیز "چپاقلی" در میان گیاهان وحشی خود رو گم شده بود و گزارش آن در رجانیوز منتشر شد. 

نکته مهم اینجاست که اکثریت ساکنان شهر بندر ترکمن را برادران اهل سنت تشکیل می‌دهند و تا کنون نیز 163 شهید تقدیم انقلاب کرده و همواره در دفاع از نظام مقدس جمهوری اسلامی سنگ تمام گذاشته‌اند.

 

                        گلزار شهدا قبل و بعد از گزارش رجانیوز

در گفتگو با این جانباز شیمیایی چند و چون ماجرای مسدود شدن نمایشگاه شهدا را جویا شدیم:

انگیزه شما از فعالیت‌های فرهنگی و برپایی نمایشگاه علیرغم تحلیل قوای جسمی بخاطر ضایعات شیمیایی چیست؟

اگر حس حق و حقیقت جویی و عشق به اسلام، نظام، ولایت فقیه و شهیدان در وجودم نبود، هرگز برای پاسداری ازدست آوردهای نهضت امام خمینی که ادامه نهضت کربلاست در برپایی نمایشگاه ونهادینه کردن ترویج فرهنگ ایثار، شهادت و خدمت رسانی به خانواده‌ها ی معظم شهدا، آزادگان، ایثار گران و علی الخصوص جانبازان قطع نخاعی پابه میدان نمی‌گذاشتم. 
 
 
 روند برپایی نمایشگاه را از آغاز را توضیح دهید؟
 
با آن همه فراز و نشیب‌ها و کم لطفی دوسه نفراز مسئولان، جهت ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، دراواخرسال 87 بامعرفی نامه‌هایی ازفرماندار، بخشدار، بنیادشهید، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی وهمچنین باهمکاری شهردارمحترم کار را شروع کردیم، شهردار ضمن معرفی به اداره برق و اعزام کارشناس، مقداری ماسه وسیمان وسنگ ریزه  دراختیار ما قرارداد که با آن مبادرت به ساخت نمایشگاه دائمی موزه شهدا کردیم.
 
ناگفته نماند که ازهمان آغاز حرکت به دلیل هزینه بالای آن تصمیم براین بود که بانصب چادرمبادرت به برپایی نمایشگاه کنیم وحتی برای تهیه چادر اقدام کردیم که به دلایلی نشد، تا اینکه مراتب را به اطلاع شهردار که در اسکله حضورداشت رساندم، نظرشهردار این بود که دوسه ماه دیگر مسافرت تابستانی شروع می‌شود، پس شما یک نمایشگاه دائمی بساز.  ازایشان درخواست کردم حالا که می‌خواهیم نمایشگاه دائمی بسازیم دوطبقه ساخته شود تا بشود ازآن برای طرح‌های فرهنگی دیگر هم استفاده کرد که این طرح با مخالفت شهردارروبروشد.
 
 قبل ازساخت نمایشگاه دائمی به دستورشهردار یکی ازکارشناسان ازمحل ساخت نمایشگاه وازاسکلت نمایشگاه بازدید کرد وسپس شهرداری ضمن معرفی به اداره برق مقداری سنگ ریزه وماسه وسیمان دراختیارما قراردادند وهمچنین کارگران شهرداری لطف کردند و با تراکتور یک راس درخت خرما راجهت نماد نمایشگاه دراختیارما قرار دادند. همچنین شیلات ماهییان خاویاری محبت کرده مقداری آهن، میله وچوب را برای ساخت میزمحل قراردادن سی دی وکتاب به ما دادند. یکی ازمسئولان محترم حراست یک نهاد انقلابی طی نامه‎ایی به نیروی انتظامی خواستارحفظ امنیت نمایشگاه شد.
 
بعد از آماده سازی نمایشگاه دائمی، بنیادشهیداستان گلستان صدها جلد کتاب و مقداری سی دی که در آن شهدای استان همراه با وصیتنامه‌هایشان معرفی شده بودند را دراختیارمدیریت نمایشگاه قراردادند تا رایگان به علاقمندان هدیه داده شود.
 
علاوه بر آن کلیه اثاثیه شخصی ووصیتنامه‌های شهدای بندرترکمن و بندرگز را برای بازدید علاقمندان به نمایشگاه دائمی اسکله اتتقال دادیم.

استقبال از این نمایشگاه چگونه بود؟ 
 
درطول 14 روز تعطیلات نوروزی حدود 6800 نفرازنمایشگاه بازدید کردند. با همکاری مدیر کل محترم شیلات استان گلستان به 51 نفرازعزیزان جانباز قطع نخاعی و خانواده شان خدمات فرهنگی و تفریحی نظیر بازدیدها و قایق سواری ارائه شد، به 351 نفر ازایثارگران وخانواده شهدا خدمات اسکان و علاوه بر ان 160 بسته فرهنگی به بازدید کنندگان نمایشگاه هدیه داده شد، همچنین تعداد 315 عدد مقنعه به قیمت 2800 تومان خریداری و به منظور ترویج فرهنگ عفاف به قیمت 500 تومان بین خواهران بازدیدکننده عرضه کردیم.دراردیبهشت ماه همان سال صدها نفرازدانش آموزان منطقه که به صورت اردو به اسکله آمده بودند ازنمایشگاه بازدید کردند.
 

 
با این استقبال بالا الان چرا نمایشگاه به این روز در آمده است و کسی نمی‌تواند از آن بازدید کند؟
 
درزمان اوج بازدیدهای مسافران نوروزی؛ انتقاد ازعملکرد یکی از مقامات مسئول محلی باعث شد تا آن مسئول از مدیر یکی از نهادهایی که ما را در ساخت نمایشگاه دائمی یار کرده بود بخواهد تا علیه من شکایت کند اما چون این فرد دلیلی  برشکایت نداشت و از این خواسته طفره رفت، دست به دامن شهرداری شد !شهرداری در شکایت خود به مقام محترم قضایی اعلام کرد که خادملو ضمن تصرف عدوانی با نابودی چمن سبز و قطع چندین اصله درخت مبادرت به ساخت نمایشگاه کرده است.
 
البته من شخصا ازیکی از مسئولا شهرداری که نامه شکایت من را نوشته بود سوال کردم که شما درطول عمرخودت دراسکله درخت وچمن سبزدیده ای؟! که ایشان گفت که آقای خادملوخودت که می‎دانی قضیه چیست! به من گفتند پیازش را داغ‌تر کن و من هم مجبورشدم چنین نامه‌ایی رابنویسم!
 
فردای آن روز یکی ازاعضای شورای شهرازرفتاردوگانه شهرداری درخصوص نمایشگاه دائمی به شدت اعتراض کرد و گفت که کجای اسکله درخت ویا فضای سبزبوده که قطع و نابود شده باشد!؟ آیا ریاست آنقدرشیرین است که به خاطربه دست آوردن دل فلان مقام مسئول باید خلاف واقع شکایت کرد؟
 
این عضوشورای شهر بدون اینکه من درخواستی کرده باشم، برای من نوشت که با در نظر گرفتن خدا و روز قیامت شهادت می‌دهم که درمحل ساخت نمایشگاه وحتی اطراف نه درختی وجود داشت ونه چمن سبزی.
 
 
نتیجه شکایت در دادگاه چه شد؟
 
قاضی محترم رسیدگی کننده پرونده پس از برسی اعلام داشته که با عنایت به نامه‌های مکتوب ازسوی ادارات مزبور و به خصوص شهرداری جهت واگذاری امتیاز برق و تخلیه شن وماسه به محل مورد نزاع و اینکه محوطه اسکله دقیقا معین نشده درتصرف یاتملک چه اداره یا نهادی قراردارد و باتوجه به مصوبات ریاست محترم  جمهوری به شماره  1865040مورخه 31/3/1386 جهت تعین حریم دریا و پاک‌سازی آن توسط فرمانداران ساحلی شهرستان‌های دریای خزر و اینکه این غرفه نیزدرحریم دریاست، اعلام شکایت و ذی نفع جهت طرح شکوائیه فرمانداری است و باتوجه به انجام تحقیق ومعاینه درمحل اسکله فضای سبز و درخت‌چه ملاحظه نشده است لذا این دادسربنا به مراتب فوق الذکر و به لحاظ عدم کفایت ادله اثباتی مفید علم و یقین قرار منع  تعقیب مشارالیه راصادر می‌کند.
 
آیا این نوع برخوردها در این منطقه که ظاهرا بالای 80 درصد برادران اهل سنت که بسیار هم حامی رهبر معظم انقلاب هستند و 164 شهید به نظام و انقلاب در طول هشت سال دفاع مقدس تقدیم کرده‌اند؛ سابقه دارد؟
 
ببینید، اهالی این دیار در زمان فتنه سال 88 چندین راهپیمایی در حمایت نظام و ولایت به راه انداختند و تعداد قابل توجهی از برادران اهل سنت در نمازجمعه‌ای که به امامت حضرت آقا در آن ایام فتنه برگزار شد، حضور پر رنگ و جدی داشتند.
 
اتفاقا درهمان زمان تصمیم گرفتیم تا به مناسبت سالروز پیروزی جنگ 33 روزه و 22 روزه رزمندگان حزب الله لبنان و غزه وشهدای آنان درمیدان راه آهن یادمان بنا کنیم، فرماندار، سازمان تبلیغات و شهردار هم موافقت کردند وحتی کارشناس شهرداری محل ساخت را مشخص کرد. تعداد 200عدد سنگ بلوک خریدم ودرمحل مورد نظرتخلیه کرده بودم که پس ازچند روز دیدم سنگ‌ها نیست، حتی از بچه‌های شهرداری سوال کردم که اظهار بی اطلاعی کردند. بعد از مدتها متوجه شدم  که درهمان زمان به دستور ... برده شد! 

 
 
                                 استقبال جانبازان و ایثارگران از نمایشگاه
 


این عزیزان در این منطقه حاضرند مشکلات و سختی‌های وارده به  نظام در اثر خباثت‌های استکبار جهانی را تحمل کنند اما در برابر رانت‌خواری‌ها و بی عدالتی‌ها تاب هیچ گونه تحمل و اغماض را ندارند.

 


  

مدارک نامعتبر تحصیلی ، پلکان ترقی ارسلان فتحی پور ، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس!

امروز کسی نیست که آقای ارسلان فتحی پور رئیس کمسیون اقتصادی مجلس را او را نشناسد

نام ایشان در کنار آقایان ،علاء‌الدین بروجردی ? محمد دهقان? جبار کوچکی‌نژاد و صمد مرعشی چهار نماینده‌ای  بود که  از آنها در ارتباط با پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی از سوی برخی رسانه‌ها منتشر شده بود.قرار داشت .

فرزند ایشان هم در خصوص ارتباط با پرونده اختلاص 3هزار میلیاردی بازداشت شده بودند!

بنظر شما کدامیک از دو نامه ذیل  که با یک شماره ثبت شده ،میتواند احتمالا جعلی باشد!

4.jpg

9.jpg

 5.jpg

http://i1.mixna.ir/2013/07/01/15529648_6926813eaaca.jpg





09.jpg

 

از طرفی آقای ارسلان فتحی پور ، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس ، تنها مسئولی بود که ، دیدار ایشان با طلبه سیرجانی ، طلبه بجانی و جانباز محمد خادملو در محل  خیمه عدالت خواهی شهر ری محل تجمع عدالت خواهان ، بدلیل آگاهی از وضعیت ایشان هرگز این دیدار راخبری نشد!
 
قابل ذکر است جمعی از طلاب و بسیجیان استان های آذربایجان و قم نیز پیش از این خواستار رسیدگی هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی وسایر مراکز مربوطه به وضعیت مدرک تحصیلی و سطح تخصص این نماینده مجلس که در جایگاه حساس ریاست کمیسیون اقتصادی قرار دارد ، شده بودند اما متاسفانه تاکنون کسی جوابگو نبوده و هیچ اقدامی در این خصوص صورت نگرفته است.
آقای ارسلان فتحی پور امروز مدیون کسانی هستند که چشم خودشان را در مقابل
مدارک نامعتبر تحصلی و نامه احتمالا جعلی فوق بستند و به نظام و خون شهدا خیانت کردند !
سوابق اجرایی نامبرده بعداز رفتن به مجلس با مدارک  نامعتبر و نامه احتمالا جعلی فوق:
الف) مجلس شورای اسلامی
دوره هفت
- دبیر مجمع نمایندگان استان آذربایجان شرقی
- نایب رئیس مجمع نمایندگان استان آذربایجان شرقی
- عضو شورای حل اختلاف شوراهای اسلامی استان آذربایجان شرقی
- ناظر شورای برنامه ریزی و توسعه استان آذربایجان شرقی
- دبیر هیأت نظارت بر انتخابات شوراهای اسلامی استان آذربایجان شرقی
- هیأت رئیسه تحقیق و تفحص از بانک های کشور
- رئیس کمیته تحقیق و تفحص از بانک صادرات
- عضو فراکسیون فرهنگیان مجلس شورای اسلامی
- عضو فراکسیون گردشگری مجلس شورای اسلامی
- عضو فراکسیون مناطق آزاد مجلس شورای اسلامی
- هیئت رئیسه گروه دوستی پارلمان سنگاپور و کره جنوبی
دوره هشتم
- رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی
- نایب رییس مجمع نمایندگان استان آذربایجان¬شرقی
- عضو شورای حل اختلاف شوراهای اسلامی استان آذربایجان¬شرقی
- عضو کمیسیون جهاد اقتصادی مجلس شورای اسلامی
- عضو فراکسیون گردشگری مجلس شورای اسلامی
- عضو فراکسیون فرهنگیان مجلس شورای اسلامی
- عضو فراکسیون مناطق آزاد مجلس شورای اسلامی
- عضو فراکسیون دانشگاهیان مجلس شورای اسلامی
- عضو فراکسیون تعاون مجلس شورای اسلامی
- عضو فراکسیون گمرک مجلس شورای اسلامی
- عضو فراکسیون سرمایه¬گذاری مجلس شورای اسلامی
- رئیس گروه دوستی پارلمان قبرس و بولیوی
- بازرس اطاق تعاون کل کشور
ب) سایر نهاد های دولتی و بخش خصوصی
- عضو هیأت مدیره شرکت هواپیمایی آسمان
- رئیس هیأت مدیره شرکت آتیه دماوند
- 5سال مدیریت در بخش عمومی و خصوصی
- 15سال مدیریت در نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران
چرا باید بعد از تقدیم خون صدها هزار شهید عزیز که بهترین فرزندان این مرز و بوم بوده اند ، بعد از دفاع مقدس ، برخی نا اهلان و فرصت طلبان پشت میزی بنشینند که پایه های آن بر جوی خون شهیدان استقرار یافته اما آنان با ظلم و فساد خویش و درنتیجه تضعیف انقلاب و ولایت ، به این خونهای پاک و مقدس توهین و خیانت کنند و البته ما معتقدیم خدای بزرگ ، خود پاسدار خون شهیدان است و هرگز اجازه نخواهد داد ثمره خون شهیدان هدر رود( اما سنت الهی بر آن است که تقدیر و اراده خویش را با اسباب و ابزار عادی محقق سازد و خداوند متعال غالباً سربازانی کوچک همچون ابابیل را بر سر قدرتمندانی به ظاهر بزرگ همچون اصحاب فیل می فرستد)

اما بد نیست بدانید که آقای اشمیت رئیس‌جمهوری مجارستان بدلیل ارائه کپی پایان نامه‌ای دو نویسنده برای دوره دکتری خود  ،ازاسمت ریاست جمهوری استعفا داد!

.پس از آنکه مدرک دکتری "پال اشمیت" به دنبال پرونده جعل پایان‌نامه دوره دکتری وی باطل شد، رئیس‌جمهوری مجارستان رسما اعلام کرد که از سمت خود استعفا می‌دهد

     سخن آخر اینکه ، گرچه مبارزه با لابی ها ، بدلیل نفوذ در ارکان حکومت ،بسی سخت و دشوار میباشد. اما تا زمانیکه مسئولین امر ،به و ظیفه قانونی و شرعی خود در قبال  مدارک  جعلی ونامعتبر تحصیلی  آقای ارسلان فتحی پور رسیدگی نکنند ، عدالت خواهان لحظه ایی از مطالبه بحق خود ،کوتا نخواهند آمد.  تا همگان بدانند که مملکت امام زمان ارواحنا فداه و مملکتی که به برکت خون شهیدان ، ولی فقیه در راس آن قرار دارد بی صاحب نیست که عده ای بتوانند هر کاری و یا هر غلطی دلشان خواست انجام دهند.!

در آخرین لحظه ویرایش این مطلب ، خبری بدستمان رسید مبنی بر اینکه : که حدود ساعت 3 بعدظهر دیروز مورخه 30/4/1392 آقای علیجانی معاون حقوقی مجلس با حجت الاسلام علی زاده طلبه عدالت خواه تماس گرفتند و در خصوص مدارک نامعتبر ارسلان فتحی پور گفتگو کردند و از ایشان خواستند که از پیگیری مدارک فوق خودداری کند که با مخالفت حجت الاسلام علی زاده روبرو شد و حتی به ایشان به آقای علیجانی گفتند که شما از بیت المال حقوق میگیرد و باید از حق و منافع نظام و مجلس دفاع کنید نه از فتحی پور ، چون خود فتحی پور هزارتا وکیل دارد و ...

              قضاوت با خودتان

tttttt.jpg

 

 


  
  
<      1   2